۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

شیطان

شیطان خیلی خوب است.شیطان دوست بچه ها است.اگر شیطان نبود بزرگترها دست و پای بچه ها را کباب می کردند و آنقدر می زدند تا بگوییم گه خوردیم و دیگر آن کار را انجام نمی دهیم.این حرف را اسد به من یاد داد.مواد را که توی بوته ریختم داد زد وای سوختم وای سوختم.دو سال کوچکتر از من است.به او گفتم تازه کاری ناواردی مواظب دستکش باش که سوراخ نباشد.بی دستکش بوته را نگیر عصر بود حسابی گرم بود و گرسنه بودیم.اوسا فوری پول داد او را بیمارستان ببرم.توی تاکسی دیدم دستکش سوراخ شده مواد مثل میخ رفته کف دستش.خندید که دستش هیچ کار نشده.رفتیم ساندویچی و زیر کولر حسابی کیف کردیم و سیر و پر به کارگاه برگشتیم.اوسا حبیب گفت لعنت بر شیطان هر روز دو سه تا دستکش سوراخ می شود مجبورم ریخته گری را تعطیل کنم این کار دیگر صرف نمی کند.سه سال است که این حرف را می زند ولی هنوز هم پیشش کار می کنم.پس شیطان دوست بچه ها و ما جوانان است.(سهراب شانزده ساله اول راهنمایی)
از کتاب ترس غار/گردآورنده ع.ص.خیاط تهران.ناهید ۱۳۸۶

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر